پسر پارسی

من یک ملی گرا هستم که به مهر میهن قلم میزنم!

پسر پارسی

من یک ملی گرا هستم که به مهر میهن قلم میزنم!

پندهای داریوش شاه بزرک در هنگام مرگ به فرزندش

بخش نخست


داریوش شاه بزرگ زمانی که مرگ خویش را نزدیک دید،جانشین
خویش،بزرگان پارسی و کاتب را فرا خاند تا پندهایش را پیش
روی آنان به فرزندش خشایار،جانشین پادشاهیش بدهد...این
پندها را با اندکی دگرگونی از کتاب سرزمین جاوید برای شما
می نگارم،تفکر در گفتارهای این شاه بزرگ بی شک برای هر
کسی شگفتی فرهنگ بزرگ نیاکانمان را نمایان میسازد:

اینک که من از دنیا می روم بیست‌وپنج کشور جزو کشور ایران
هستندودرتمامی‌این سرزمینها پول ایران رواج داردو
ایرانیان
در آن کشورهها دارای احترام هستندو مردم آن کشورهها نیز
در ایران دارای احترام می باشند.

جانشین من خشایار باید مانند من در نگهداری این سرزمینها
بکوشد و راهش این است که در امور داخلی آنها دخالت نکندو
دین آنها را محترم بشمارد(درود بر این پادشاه بزرگ آزاد
اندیش ایرانی-نویسنده بلاگ)پسرم،اکنون که من از این جهان
می روم تو دوازده کرور داریک زر در خزانه پادشاهی داری
و این زر یکی ازارکان نیرومندی توست،زیرا نیرومندی یک
پادشاه تنهابه شمشیر نیست!پیوسته به یاد داشته باش که تو
باید براین زر بیافزایی نه این که از آن بکاهی!مادرت
اتوسه به‌من کمکهای زیادی برای‌رسیدن به پادشاهی کرده‌است
پس همیشه او را خشنود نگه دار زیرااگر کمکهای او نبود تو
پس از من به پادشاهی نمی رسیدی!اکنون برادرتو آرتوبازان
در سین دژ است و من ً الوس ً را برای گشودن آن دژ و
دستگیریش فرستادم(آرتوبازان پسر بزرگتر داریوش شاه بزرگ
بود که پس از برگزیده نشدنش برای پادشاهی بر پدر شورید
ولی در زمان پادشاهی خشایارشاه بزرگ پس ازاینکه دید
شورشش،ایران را دریک بحران جدی فرو برده است از
خاسته‌های خویش دست برداشت و با خشایار شاه پیمان
دوستی بست!-نویسنده بلاگ)پس از اینکه او را دستگیر کرد،
برادرت را نکش و او را در یکی از دژهها جا بده و وسایل زندگیش
را به گونه‌ای که در اندازه یک شاهزاده است فراهم کن و بگذار
زن و فرزندش با وی زندگی کنند ولی نگذار که از دژ خارج شود و
برایت ایجاد مزاحمت کند.
ده سال است که در حال ساختن انبارههای گندم‌ درجاهای مختلف
گشور هستم و من روش ساختن این انبارها را در مصر آموختم و
چون انبار پیوسته تهویه می شود حشرات در آن به وجود نمی‌آیند
و گندم در این انبارها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود
و تو پس از من به ساختن این انبارها ادامه بده تا اینکه
همواره خاروبار دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد
بدین ترتیب تو هرگز برای خاروبار کشوردچار نگرانی نخاهی شد
ولو دو یا سه سال خشکسالی پیاپی باشد.
هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای ویژه کشوری نگمار و
برای آنها همان برتری دوست بودن با تو کافی است چون اگر
آنها را بر کارهای ویژه کشوری بگماری!آنها به مردم ستم‌
خاهند کرد و تو نمی توانی آنها را مجازات کنی چون دوست تو
هستند!
کانالی که من می خاستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود
بیاورم(کانال سوئز امروزی-نویسنده بلاگ) هنوز به اتمام
نرسیده‌است وتمام کردن این کانال از جهت بازرگانی و جنگی بسیار
ویژه است و تو باید آن کانال را به اتمام برسانی!

ادامه دارد...

نظرات 7 + ارسال نظر
پسری با کفشهای جردن پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:07 ب.ظ http://boy4girl.blogsky.com

سلام ژ
ایول وبلاگت مثل همیشه توپ توپه توپه
با این مطلبتم خیلی حال کردم
فعلا بای

بابک پنج‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ب.ظ

هرگز از مرگ نهراسیده ام! ...
اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر است! ...

هراس من - باری - ،
همه از مردن در سرزمینی ست ،
که مزد گورکن ،
از بهای آزادی آدمی افزون باشد! ...

جستن ... ،
یافتن ... ،
و آنگاه به اختیار برگزیدن ... ،
و از خویشتن خویش ،
بارویی پی افکندن! ...
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد ،
حاشا! ... ، حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم! ...
آهای رفیق همدرد! ...
من از این همه درد و رنج ، از این همه بی شرافتی و بی ایمانی ، از این همه کشتار اندیشه و به مسلخ کشانیدن طفل نوپای آزادی و به دار آویختن و شمع آجین نمودن یل عدالت ، هماره درد در رگانم ، حسرت در استخوانم ، و مجمری آتش در جانم پیچیده ست کنون. سرتاسر وجود مرا گوئی چیزی به هم فشرد ، تا قطره ای به تفته گی خورشید ، جوشید از دو چشمم! ؛ از تلخی تمامی دریاها ، در اشک ناتوانی خود ساغری زده ام من زار! .....موفق باشی

اهورا شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.ghahreman-meli.persianblog.com

درود بر میهن پرست گرامی
درود بر داریوش بزرگ که همیشه نامش جاوید است با سپاس از این که جوانان را آگاه می کنی
به من سر بزن اندیشه ای نوشته ام
پاینده ایران
بدرود

باربد شمس دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 12:39 ب.ظ http://river.irancad.net

درود!
سر سنگینی کجابود. ما ارادت داریم. علت این کم کاری ها بعد از عرض پوزش همانطور که در نوشته هایم هم پیداست مدت آنلاین بودم محدود به سه ساعت در طول روز است.
من اگر فرصت کنم حتما خدمت می رسم راستی این آدرس جدید کجاست؟

آریا مهر پنج‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:28 ب.ظ http://ariamehr2nd.persianblog.com

سلام ... برای چندمین بار و باز هم خواندنی!

آرش پنج‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 07:36 ب.ظ http://derafshekaviani.blogspot.com

درود بر شما رادمرد قهرمان دوست گلم.... پیروزی نزدیک است

بنیامین پنج‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:16 ب.ظ http://navayeazadi.persianblog.com

درود بر شما ای فرزند کورش . درود بر تمام وطن پرستان و عرب ستیزان منتظرت هستم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد